باران گل
وقتی دلمان بهانه میگیرد برگهایت را ورق میزنیم میخوانیم و مرور میکنیم گاهی اشکی میچکانیم گاهی بغضی فرومیدهیم گاهی حسرت روزهایی که میشد بهتر غروب شود را میخوریم و گاهی مزهی ساعتهای خوشی را که لحظه لحظهاش خاطره است میچشیم.
باز ورق میزنیم گاهی از اول میخوانیمت گاهی از آخر از هر طرف که میخوانیم بهانه ها تمامی ندارد. امروز همان آینده ایست که سالها پیش تصورش میکردیم. شاید امروز بهتر از تصورات دیروز باشد بهتر از آنی که ما میخواستیم خدا برایمان رقم زده باشد، ولی ذهن با همه خاطرات نزدیک هیچگاه خالی از خاطرات دور نمیشود.
نوشته شده در سه شنبه 90/2/20ساعت
3:15 عصر توسط آرام نظرات ( ) |
Design By : Pichak |